۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

یک شب که بی تو باران بیاید
در دفترچه ای پر نوشته و طرح
شعری خواهم گفت از تو
با مدادی چوبی و بی پاککن
خط به خط 
خواهم نوشت و خط خطی کرد
تاریخ روز هم خواهم گذاشت و ساعت حتی
نیمه کاره رهایش خواهم کرد
کنار تخت و حوله
.
قبل از آمدنت
اشک هایم را پناهنده ی باران لوله کشی خواهم کرد
آواز سر خواهم داد
آنقدر بلند که آمدنت را نشنونم
آنقدر طولانی که بیرون آمدنم را تاب نیاوری
.
و در آن هنگام
زمان ایستاد
چشمکی به من زد
لبخندی به تو